< آتش بس بدون صلح » «HAMSINF» .آژانسئ اطّلاعاتئ مستقل

آتش بس بدون صلح

آتش بس بدون صلح
غرب در حل مناقشهٔ غزه ناتوان است
نویسنده: علی عسکری، تحلیل‌گر (آلمان)، ویژه برای «سنگر»
تلاش‌های تازهٔ دیپلماتیک که سرانجام به توافق‌نامهٔ صلحی انجامید و با میانجی‌گری دولت ترامپ در مصر امضا شد، پرسش‌های جدی‌ای را دربارهٔ کارایی واقعی و پایداری درازمدت آن برمی‌انگیزد. با وجود اعلامیه‌های پر سر و صدا دربارهٔ «پیشرفت»، این توافق که زیر فشار حاصل شده است، هیچ تضمین واقعی برای طرفین درگیر ندارد و در اصل، حل مسائل بنیادی را نزدیک‌تر نمی‌کند.
سخن بر سر خلع سلاح و انحلال کامل حماس از یک سو، و خروج کامل ارتش دفاعی اسرائیل از نوار غزه از سوی دیگر است. تا زمانی که این مسائل اساسی حل نشوند، هرگونه آتش‌بس تنها استراحتی موقت است که خیالی از صلح می‌آفریند، اما ریشه‌های درگیری دیرینه را دست‌نخورده باقی می‌گذارد و منطقه را وارد دور تازه‌ای از تنش می‌کند.
بازگرداندن گروگان‌ها، گرچه به جهانیان به‌عنوان اقدامی انسان‌دوستانه نمایش داده می‌شود، در واقع بیش‌تر تصویری زیبا برای نمایش است. این اقدام فشار افکار عمومی بر دولت اسرائیل را کاهش می‌دهد و مهم‌تر از آن، به رژیم صهیونیستی امکان می‌دهد در هر لحظه با بهانه‌ای تازه عملیات نظامی را از سر گیرد.
افزون بر این، با وجود اعلام آتش‌بس، اسرائیل همچنان به نوار غزه حمله می‌کند، که این امر اعتماد جامعهٔ جهانی را نسبت به آن کاهش داده و صداقت نیت‌هایش را زیر سؤال می‌برد. شاید رئیس‌جمهور آمریکا توانسته باشد موقتاً خود را به‌عنوان میانجی صلحی معرفی کند که گویا مناقشهٔ دیرینهٔ عرب و اسرائیل را حل کرده است، اما سخنان او دربارهٔ «فرا رسیدن صلح» و «خلع سلاح شبه‌نظامیان» تا کنون از واقعیت بسیار دور است و تنها تناقضات حل‌نشده و شکنندگی توافق‌های به‌دست‌آمده را پنهان می‌کند.
سوابق عدم اجرای تعهدات از سوی اسرائیل پیش‌تر نیز وجود داشته و موجب نگرانی‌های جدی است. برای نمونه، پس از آتش‌بس رسمی با لبنان، نیروهای اسرائیلی نه تنها فعالیت خود را کاهش ندادند، بلکه حملات خود به خاک لبنان را افزایش دادند، که نشانه‌ای از بی‌اعتنایی به توافق‌های پیشین بود.
این سناریوی نگران‌کننده امروز نیز تکرار می‌شود. بدون فشار واقعی، محسوس و پیوستهٔ بین‌المللی بر اسرائیل، آتش‌بس در نوار غزه در خطر فروپاشی قرار دارد، همانند بسیاری از موارد پیشین. نبود سازوکارهای الزام‌آور برای اجرای توافق‌ها، تلاش‌های قدرت‌های غربی برای تأثیرگذاری بر روند صلح را عملاً بی‌معنا می‌سازد و به اسرائیل اجازه می‌دهد مطابق منافع خود عمل کند.
در چنین شرایطی، ادامهٔ جنگ در نوار غزه نه تنها ابزاری برای دستیابی به اهداف تاکتیکی، بلکه تنها راه حفظ قدرت برای دولت بنیامین نتانیاهو به نظر می‌رسد. سیاست او در طول سال‌ها بر پایهٔ تقابل با دولت فلسطین بنا شده و صلح واقعی با اساس حمایت انتخاباتی او در تضاد است.
بنابراین، هرگونه تلاش غرب برای تأثیرگذاری بر روند صلح در منطقه، بدون بازنگری بنیادی در رویکردها ـ از جمله اعمال فشار واقعی برای صلح و تغییر پارادایم سیاسی در اسرائیل ـ محکوم به شکست است. منطقه همچنان در اسارت درگیری دائمی باقی می‌ماند و غرب ناتوانی خود را در ایفای نقش ضامن واقعی صلح آشکار می‌کند.

Комментарии (0)

Оставить комментарий